در شمارهي هشتم نشريهي پژوهه اقتراحي تحت عنوان پژوهشهاي قرآني و رويكردهاي جديد تفسيري به چاپ رسيده كه در آن پاسخ هاي چند نفر از صاحب نظران، در جواب سؤالات مطرح شده، آمده بود. از جمله آقاي دكتر رضايي اصفهاني در جواب يكي از سؤالهاي اين گونه اظهار نظر فرمودند: «هدف تفسير، در طي ساليان پيشين، گم شده است. به عبارت ديگر تفسير قرآن كريم براي هدايت بشر مي باشد. بسياري از مفسران، در طول اين ساليان، هدف تفسير را گم كردهاند؛ براي نمونه، زمخشري به جاي اين كه بپردازد كه آيه چه نتايجي را دنبال ميكند، بيشتر جنبهي ادبي را دنبال كرده است؛فخر رازي بيشتر مباحث حاشيهاي تفسير را پي گرفته و برخي از مفسران تنها به روايت پرداختند. هدف تفسير،كه تربيت و هدايت مردم ميباشد، گم شده است»(۱) و در ادامه ميگويد كه تفسيرنمونه به هدف اصلي بازگشتي داشته و الميزان نيز، در فرازهايي،به هدف اصلي رجوع كردهاست.
وقتي سخنان ايشان را خواندم، مطالبي به ذهنم رسيد كه بهتر ديدم با ايشان و خوانندگان در ميان بگذارم.
هرچيزي هدف اصلي، غايي و نهايي دارد و اين مانع از آن نيست كه در كنار آن اهداف جنبي، تبعي و ضمني نيز داشته باشد. براي نمونه، هدف اصلي از تأسيس مساجد - چه در صدر اسلام و چه الان - براي انجام نماز و عبادت خداوند است، ولي در ضمن آن تشكيل اجتماعات، سخنراني، حل و فصل امور اجتماعي و در مواردي امور اداري مردم نيز منظور است؛ هدف اصلي هر فرد از ورود به دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي،تحصيل و متخصص شدن در رشته ي مورد علاقهي خويش ميباشد، اما اين هدف مانع از آن نيست كه وقتي فردي وارد دانشگاه مي شود آداب اجتماعي و برخورد بهتر را، با ديگران، نيز ياد بگيرد. ياد گرفتن آداب معاشرت چه بسا در زندگي آينده، بيشتر از رشتهي تخصصياش به او كمك كند.
قرآن نيز چون براي بشر نازل شده از قانون فوق مستثنا نيست. يك هدف اصلي دارد كه آقاي دكتر رضايي درست اشاره كرده، و آن همانا هدايت و راهنمايي بشر از وادي ضلالت، حيرت و سرگرداني به شاهراه عزت، سعادت و خوش بختي مي باشد.
با اين حال اهداف فرعي،ضمني و تبعي نيز دارد و آن گسترش و توسعه ي علوم و دانش هاي گوناگون بشري است. در اين جا، براي نمونه، از چند دانش نام مي برم كه قرآن در ايجاد آن نقش مستقيم داشته و يا بر تحول و تكامل آن تأثيرگذاشته است:
درست است كه هدف اصلي قرآن پرداختن به ادبيات، به طور عام، نيست،اما ادبيات چيزي مي باشد كه در پي نزول قرآن به وجود آمده است. قبول داريم كه عرب در شعر و سخنسرايي به پيشرفت زيادي در آن زمان نايل شده بود،اما علوم بلاغي و صرف و نحو - به اين صورت - پس از نزول قرآن به وجود آمد. همچنين قرآن معجزه ي خود را از طريق سخن نشان داده است؛چنان كه امام هادي(ع) اين مطلب را به ابن شكيب يادآوري نمودند.
امام هادي(ع)، به ابن شكيب فرمودند:«در زمان پيغمبر اسلام(ص) هنر عرب، سخنسرايي بود و مردم در اين هنر ممتاز بودند. خداي متعال هم قرآن را به گونه اي نازل فرمود كه از لحاظ بلاغت معجزه باشد تا سخن سرايان عرب بفهمند كه مانند چنين كلامي نمي توانند بياورند».(۲)
وقتي چنين باشد روشن است كه مفسري كه ذوق ادبي دارد، سراغ زيباييهاي ادبي و بلاغي قرآن مي رود و از اين منظر به آن نگاه مي كند. گذشته از تأثير شگرفي كه قرآن كريم بر ادبيات عرب داشته، بر ادبيات ديگر زبان ها،به ويژه زبان فارسي، تأثيرات عجيبي گذاشته كه عرصه ي وسيعي براي پژوهش و تحقيق در اين زمينه وجود دارد. اگرچه اين كار در مورد حافظ و مولوي تا حدودي صورت گرفته، ولي در مورد شاعران و سخنپردازاني چون سنايي غزنوي، عبدالرحمان جامي،ناصر خسرو، خاقاني شيرواني، اقبال لاهوري و دهها شاعر و سخنشناس ديگر انجام نگرفته است. همچنين شاعران پس از انقلاب اسلامي ايران، كه قرآن تا حدودي در صحنه ي جامعه آمده است، تا چه اندازه در شعرشان متأثر از قرآن بوده اند؟ داستان نويسان در داستانهايشان چه قدر به مضامين قرآني پرداخته اند؟ در اين زمينه جاي كار وجود دارد.
در همين جا به بحث اختلاف قرائات اشاره مي كنم كه آقاي دكتر رضايي پرداختن علماي گذشته را، به اختلاف قرائات، بيثمر دانسته(۳) در حالي كه استاد آيتالله معرفت، در سخنرانياي در سال ۷۶ش، در مدرسه ي مرعشيه، كه بنده هم آن جا حضور داشتم، فرمود: «مفسر بايد به اختلاف قرائات مسلط باشد، چون اختلاف قرائت، در يك كلمه، معني آن را عوض مي كند. وقتي معناي كلمه عوض شد، مفهوم كل جمله اي كه اين كلمه در آن قرار دارد، عوض مي شود و از اين رهگذر تفسير، كه مثلاً از يك جمله براساس روايت "حفص از عاصم" به دست ميآيد كاملاً با تفسير، كه مثلاً براساس روايت "روش از نافع" به دست ميآيد، تفاوت پيدا ميكند. بنابراين مفسر بايد بداند كه براساس چه قرائتي تفسير ميكند».
اين دو علم، اگر چه ابتدا در يونان تولد يافته(۴) و بعداً با نهضت ترجمه، كه در زمان خلافت مأمون (۵) به اوج خود رسيده بود،وارد دنياي اسلام شد، اما فيلسوفان و حكماي اسلامي آن را پرورانيدند تا آن جا كه اين دو علم بومي شد و دانشمنداني چون فارابي، بيروني، ابن سينا، ملاصدرا و صدها حكيم، فيلسوف و منطقدان آراي خود را با تكيه بر قرآن بنا نمودند. براي نمونه، در اين جا از دو نفر ياد ميكنيم:
۲-۱. ابوريحان بيروني خوارزمي: استاد مطهري درباره ي وي مي نويسد: «ابوريحان به مباني اسلامي سخت معتقد و پايبند بوده است. در نوشته هاي خود عموماً، مانند مؤمن واقعي، از دين مقدس اسلام ياد مي كند و به تناسب، آيات كريمهي قرآن را ميآورد».(۶)
۲-۲. محمد بن ابراهيم شيرازي معروف به صدرالمتألهين، كه حكمت الهي را وارد مرحله ي جديدي كرد، (۷) تز و
نظريهي مهم خود، حركت جوهري را با الهام از آيهاي از آيات قرآن بنا نهاده است. «وتري الجبال تحسبها جامده`ً و هي تمرمر السحاب»(نمل، ۸۸)(۸). بنابراين قرآن به پيشرفت و تكامل فلسفه نيز كمك نموده است. اين كه در موارد متعدد از قرآن كريم امر به تفكر، تعقل، تفقه و امثال اين ها داريم،نشان ميدهد كه قرآن به دنبال باروري افكار و عقول مردم است. اين باروري در علوم ديگر هم، كه سرچشمهي آن قرآن است، به دست ميآيد، اما مقصد اعلاي آن، در فلسفه و منطق حاصل ميشود.
۳-۳. هنر: «كه گفت كه در اسلام دين را با هنر سازگاري نيست؟ بر عكس، اين هر دو با يكديگر ملاقات مي كنند و آن هم در مسجد. خداي اسلام - الله تعالي - نه فقط رحيم و حكيم است بلكه جميل هم هست، و از همين رو چنان كه صوفيه ميگويند، دوستدار جمال».(۹)
هنري كه خود را از همه بيش تر در مساجد نشان داده و جلب توجه نموده،هنر خط است؛چه خطهاي زيبايي كه در طول تاريخ، در مساجد سراسر جهان اسلام، آيات را بر سر در و بالاي محراب ها نوشته و از اين طريق اعجاب بينندگان و حتي جهانگردان خارجي را برانگيخته است. حتي قبل از اين كه قرآن چاپ شود، با دست نسخه برداري ميشد؛آقاي محمدحسن زماني در مصاحبه با مجلهي پژوهه ميگويد: «قرآن، براي نخستين بار در دنيا، توسط دستگاه هاي كليسا چاپ شد. پيش از آن، تكثير قرآن در ميان مسلمان ها توسط نسخه برداري هاي كاتبان انجام مي گرفت و به هرحال سير تطور خط را در پي داشت. اين جريان به شكوفايي خطوط اسلامي منجر شد. به اعتقاد من تطورات خطوط اسلامي، مرهون بركت استنتاخ قرآن بوده و بدون آن شاهد چنين جرياني نمي بوديم».(۱۰)
عرصهي ديگري از هنر كه قرآن، به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران بر آن تأثير گذاشته، صنعت سينما و فيلم سازي است. مجموعه هاي قابل توجهي در ايران توليد شده كه مستقيماً از قصه ها و مفاهيم قرآن الهام گرفته اند؛ مانند «مريم مقدس»، «مردان آنجلس»، «بوي پيراهن يوسف» و... . نام فيلم اخير از آيات ۹۳ تا ۹۶ سورهي مباركهي يوسف برگرفته شده است.
در پايان، تأكيد مي كنم كه هدف اصلي قرآن هدايت بشر است،اما اهداف جنبي و فرعي آن، ميدان بسيار وسيعي را بر گستردگي فرهنگ و تمدن اسلامي شامل مي شود كه نبايد از آن غافل باشيم.
۱. پژوهه، دوماهنامه ي اطلاع رساني پژوهشي مركز جهاني علوم اسلامي، شماره ي هشتم، ص ۱۱
۲. اصول عقايد(۲)، راه نماشناسي، استاد مصباح يزدي،نشر مركز مديريت حوزه ي علميه قم، ص ۳۰۲
۳. پژوهه، شماره ي هشتم، ص ۱۱
۴. از دنياي شهر تا شهر دنيا، سيدمحمد خاتمي، ص ۴۱
۵. سيرهي پيشوايان، مهدي پيشوايي، صص ۴۹۹ - ۵۰۳
۶. مجموعهي آثار ۱۴ (خدمات متقابل اسلام و ايران)، استاد مطهري، ص ۴۷۹
۷. همان، ص ۵۱۲
۸. قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهي، ص ۴۱
۹. كارنامهي اسلام، دكتر عبدالحسين زرين كوب، ص ۱۴۴
۱۰. پژوهه، شمارهي هشتم، ص ۲۵
مجله پژوهه